دسامبر ۱۹۷۱
گروه راک انگلیسی Deep Purple در حال ضبط ششمین آلبوم خود با نام Machine Head در سوییس است و ریچی بلکمور (Ritchie Blackmore) گیتاریست مشهور گروه سخت درگیر درآوردن ریفهای گیتار الکتریک آهنگ Smoke on the Water. کاری که سالها بعد، به عنوان یکی از شاخصترین قطعات گیتار الکتریک تمام دوران شناخته شد. [+ویدیو]
Deep Purple در آن سالها توانسته بود در کنار Led Zeppelin، Aerosmith و AC/DC سبک جدید هارد راک را به سبکی پرطرفدار در بین جوانان دهه ۷۰ تبدیل کند. آنها با آلبوم جدیدشان، که سرآغازی هم بر موسیقی هوی متال محسوب میشد، قصد فتح قلههای شهرت و ثروت را داشتند. سه ماه بعد تلاش آنها نتیجهی خیرهکنندهای داشت. آلبوم تازه منتشرشدهی Machine Head ظرف کمتر از یک هفته به رتبهی نخست در چارت پرفروشهای بریتانیا دست یافت و به دنبال آن رتبهی نخست چارت استرالیا و رتبهی هفتم در چارت آمریکا را کسب کرد.
اما زمانی که ریچی بلکمور ۲۶ ساله در حال ضبط آهنگ Smoke on the Water بود، هزاران کیلومتر دورتر، در شهر کوچک Hauppauge در نزدیکی نیویورک در آمریکا، نوزادی ۷ ماهه به نام کاندیس نایت (Candice Night) تازه یاد گرفته بود که چند ثانیهای روی پای خود بایستد. ریچی بلکمور هیچگاه تصور نمیکرد که سرنوشت زندگی و آیندهی حرفهای او به این دختر آمریکایی گره خورده باشد!
نوامبر ۱۹۸۹
کاندیس نایت ۱۸ ساله بلاخره به این نتیجه رسیده که شغل او باید با موسیقی ارتباط داشته باشد، و به همین دلیل در یک رادیوی موسیقی راک محلی مشغول به کار شده است. تا پیش از آن کاندیس کارهای مختلفی انجام داده بود. از ۱۲ سالگی به عنوان مدل عکاسی برای کارهای تبلیغاتی کار میکرد و مدتی هم تلاش کرد ایدههایش را با شعر بیان کند و برخی از شعرهایش در نشریات محلی چاپ میشد. اما عشق او به موسیقی ریشه در کودکی او داشت. از چهارسالگی شروع به یاد گرفتن موسیقی کرده بود و در گروههای کر محلی آواز میخواند. با این حال کاندیس خیلی هم بلندپرواز نبود. همین قدر که او را در گروه کر شرکت میدادند و آواز میخواند برایش کافی بود. او یک دخترک زیبا اما کاملاً معمولی بود و مثل اکثر دختران نوجوان کتابهایش مملو از اسم گروههای موسیقی، سوپراستارها و شعرهای آنها بود.
تا این که آن اتفاق عجیب افتاد! یک روز سرد پاییزی کاندیس برای تماشای یک مسابقهی خیریهی فوتبال به استادیوم میرود. مسابقهای که در آن برخی ستارگان دنیای هنر هم شرکت کرده بودند. از جمله ریچی بلکمور!
ریچی بلکمور ۴۴ ساله در آن زمان پس از یک جدایی ۹ ساله از Deep Purple و کار با گروه شخصی خودش (Rainbow)، دوباره به Deep Purple بازگشته بود و در اوج شهرت و محبوبیت به سر میبرد. کاندیس ۱۸ ساله بیصبرانه انتظار سوت پایان مسابقه را میکشد تا بتواند هر طور که شده از یکی از بزرگترین نوازندگان گیتار الکتریک جهان امضا بگیرد. و بلاخره لحظهی موعود فرا رسید.
بهتر است ادامهی ماجرا را از زبان کاندیس بخوانیم:
نزدیک به صد نفر دور ریچی بلکمور حلقه زده بودند تا بتوانند از او امضا بگیرند. اکثر آنها دخترهایی با دامنهای کوتاه و پاشنههای بلند بودند که وسط آن زمین بازی گلآلود واقعاً منظرهی خندهداری بود. آنجا فقط من بودم که با شلوار جین و کفش ورزشی و پالتوی زمستاتی منتظر گرفتن امضا بودم. رفتم جلو و از ریچی تقاضای امضا کردم. سرش خیلی شلوغ بود. نگاه کوتاهی به من کرد و با لهجهی انگلیسیاش گفت: «تو دختر خوشگلی هستی!» و من هم پیش خودم فکر کردم این هم میشود داستان هیجانانگیز من و ریچی بلکمور معروف! بعد از گرفتن امضا و وقتی داشتم برمیگشتم، متوجه شدم که او سه نفر از همراهانش را دنبال من فرستاده تا ببینند من کی هستم و پیغام دعوتش را به یک کافه برسانند. برایم واقعاً عجیب بود چون این من بودم که تقاضای امضا کرده بودم. وقتی دوباره همدیگر را دیدیم ساعتها با هم صحبت کردیم و متوجه شدیم که علایق مشترک زیادی داریم و هردویمان مجذوب چیزهای عجیب و غریب و غیرعادی هستیم...
و اینگونه بود که یک رابطهی عمیق عاطفی بین ریچی بلکمور و کاندیس نایت شکل گرفت. ریچی بعد از مدتی از کاندیس دعوت کرد تا به عنوان همخوان در کنسرتهایش با Deep Purple و بعدها دوباره در Rainbow او را همراهی کند. ریچی به تدریج نقش کاندیس را با استفاده از شعرهای او در برخی کارهایش پررنگتر کرد. تا این که...
ژوئن ۱۹۹۷
نخستین آلبوم ریچی بلکمور و کاندیس نایت با نام Shadow of the night منتشر میشود. آن دو نام Balckmore's Night ، که تلفیقی از نام هردوشان بود، را برای گروه انتخاب میکنند. موسیقی Blackmore's Night بیشتر از آن که مثل کارهای قبلی ریچی تلفیقی از ریفهای گیتار الکتریک و پرکاشن باشد، رد مبهمی از نوای گیتار آکوستیک فولکلور قرون وسطایی اروپا دارد. کاندیس هم خوانندهی اصلی گروه، سرایندهی اشعار و نوازندهی سازهای قرون وسطایی مثل فلوت ریکوردر و تمبورین است. [ببینید آهنگ Fires at midnight]
واقعیت این است که این تغییر سبک ریچی از هارد راک و هویمتال به فولک راک (folk rock) خیلی هم ناگهانی نبود. ریچی از کودکی به موسیقی دورهی رنسانس و کلاسیک علاقهمند بود و پیشتر هم شمههایی از این علاقهی دیرین را در برخی کارهای قبلیاش با Deep Purple وRainbow نشان داده بود. ولی آشناییاش با کاندیس و همراهی او سبب شد تا ریچی بلکمور، سلطان هارد راک و هوی متال، در یک چرخش شگفتانگیز، به دنیای پرزرقوبرق هارد راک پشت پا بزند و به دنیای خیالی و فانتزی موسیقی رنسانس پناه بیاورد. دنیایی که در آن در کنار آهنگهای سنگین و جدی (مثل Soldier of the Fortune)، هر از گاهی به آهنگهایی شاد و سرگرمکنندهای هم میپرداخت. [ببینید آهنگ Home Again یا Under a violet moon]
البته همه از این تغییرات راضی نبودند. بسیاری از هواداران قدیمی ریچی، هنوز هم کارهای شلوغ و نمایشی او در Deep Purple و Rainbow را طلب میکردند و از این تغییر سبک عصبانی بودند. خود ریچی هم اعتراف میکند که کارهای Blackmore's Night در آمریکا طرفدار زیادی ندارد، و موسیقی آنها را معمولاً در ته مغازههای موسیقی و در سبد نصف قیمتها عرضه میکنند! برای آمریکاییها عجیب است که چرا یک سوپراستار گیتار الکتریک به جای برگزاری کنسرت در سالن ۵۰۰۰ نفره، دوست دارد کنسرتهایی ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ نفره در قلعههای قدیمی قرون وسطایی اروپا برگزار کند. اما در اروپا وضع برای آنها از همان ابتدا هم بد نبود. آلبوم نخست آنها به مدت هفده هفته در صدر فهرست پرفروشهای موسیقی آلمان قرار میگیرد و آنها را به آینده امیدوار میکند.
اکتبر ۲۰۰۸
ریچی و کاندیس پس از حدود ۲۰ سال دوستی، رسماً ازدواج میکنند. به نظر میرسد که چهارمین ازدواج ریچی این بار پایان خوشی داشته است. دو سال بعد و در می ۲۰۱۰ دختر ریچی و کاندیس با نام Autumn Esmerelda Blackmore متولد میشود و آلبوم بعدی گروه هم Autumn Sky نام میگیرد. پروژهی Blackmore's Night که در ابتدا نه ریچی و نه کاندیس، هیچ یک، تصور نمیکردند مدت طولانیای دوام بیاورد، هواداران خود را پیدا کرده است. با این حال خود ریچی بلکمور میگوید:
عادت بدم این است که از چیزهایی خوشم میآید که بقیهی مردم بدشان میآید. اگر این سبک هم خیلی پرطرفدار شود، مطمئن نیستم که دیگر از آن خوشم بیاید. چیزی برایم جذاب است که غیرقابلدسترس و مخفی باشد!
درست است که ریچی بلکمور هنوز هم به خاطر کارهایش با Deep Purple و Rainbow در بین ۱۰۰ گیتاریست برتر تاریخ در ردهی پنجاه و پنجم قرار دارد، اما به نظر میرسد که توانسته است به کمک کاندیس جایگاه جدیدی برای خود پیدا کند. حتی لباس پوشیدنش هم شبیه مردی شده که انگار از پانصد سال پیش به زمان حاضر پرتاب شده است. کاندیس نایت نه فقط روی سبک موسیقی ریچی بلکمور اثرگذار بوده، بلکه به نظر میرسد توانسته است به درون روح سرکش و مغرور او هم نفوذ کند.
شاید زندگی ریچی بلکمور با تمام فراز و فرودهایش یادآور این سخن است که:
«یک ایده میتواند زندگی شما را تغییر دهد، ولی یک زن میتواند ایدههای شما را تغییر دهد!»
منابع (بسوزه پدر کپیرایت
©!!!):
- http://en.wikipedia.org/wiki/Ritchie_Blackmore
- http://en.wikipedia.org/wiki/Candice_Night
- http://candicenight.com/history.htm
- http://guitarinternational.com/2011/01/28/ritchie-blackmore-the-autumn-sky-interview
- http://spotonli.com/2009/10/candice-of-blackmores-night
- http://riff-o-matic.com
- www.blackmoresnight.com/Articles/Acoustic%20Magazine.pdf
- http://www.blackmoresnight.com/Articles/Deep%20Purple%20legend%20a%20hurdy-Gurdy%20man.pdf
--
پینوشت و دلنوشت: آخرین پست این وبلاگ به دسامبر ۲۰۰۸ برمیگرده. این که چرا حالا بعد از سه سال دوباره برگشتم و در این وبلاگِ حالا فیلترشده این همه رودهدارزی کردم رو خودمم نمیدونم. شاید یک جرقه که از پیدا کردن فول آلبوم بلکمورز نایت در بین آرشیو دانلودهای یکی از دوستا، که مدتها پیش به من داده بود، شروع شد و به این پست ختم شد! شاید برای این که به خودم ثابت کنم هنوز هم میتونم... نسبت به گذشته ایدهآلگراتر شدم و این پست نزدیک به یک هفته وقتم را گرفت. همون ایدهآلگراییای که باعث شد درست در شرایطی که «یه بشقاب اسپاگتی» داشت مخاطب ثابت پیدا میکرد، پستهاش در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته میشدند و تعداد مشترکینش زیاد میشد، نوشتنش رو بوسیدم و گذاشتم کنار. سبک «یه بشقاب اسپاگتی» ترکیبی هست. یعنی نمیتونم و نمیخوام توش خاطره تعریف کنم، از خودم بگم یا نظریه صادر کنم. نیاز به مطالعه و جستجوی زیادی داره. به همین خاطرم نمیتونم با توجه به شرایطم به شکل یک فعالیت پیوسته و مداوم بهش نگاه کنم. شاید باز هم بعد از یه مدت یه موضوع جالب و بکر مثل این دفعه قلقلکم بده و باز هم بنویسم. فعلاً که یه تشکر از این ۲۲۴ نفری که هنوز هم بعد از سه سال مشترک فید وبلاگ باقی موندن، بدهکارم! :)