سنتوری شاید یکی از تلخترین ساختههای داریوش مهرجویی محسوب شود. خشونت (کلامی و جسمی) در بخش بخش فیلم موج میزند و فضای فیلم را بسیار تیره و تار میکند. شوخیها و خلبازیهای علی و هانیه شاید برای لحظاتی خنده بر لبهای تماشاگر بیاورد، اما در مجموع نمیتوانند فضای سیاه و خشونتبار فیلم را تعدیل کنند.
تصور میکنم این فیلم طبق استانداردهای سینمای آمریکا، به دلیل صحنههای آشکار مصرف مواد مخدر در رده PG-13 ردهبندی میشود. من تا به حال در سینمای ایران (حداقل در سینمای بعد از انقلاب)، این چنین صریح و آشکار مصرف الکل و مواد مخدر را ندیدهام. علاوه بر این از دیدگاه خط قرمزهای جمهوری اسلامی میتوان نمایش پارتیهای مختلط، رقص و همچنین اشارهی آشکار فیلم به ســـــــــــکــــــس (در صحنهای که علی درخیال خود به هانیه میگوید: آیا همان کارهایی که با من میکردی با او میکنی؟ و تصویر، تخت خواب دو نفره و وان حمام را نشان میدهد) هم این فیلم را از دید مسئولین اصولگرا(=اقتدارگرا)ی وزارت ارشاد "مورددار" کرده است.
اما هیچ یک از مواردی که در بالا گفتم دلیل اصلی مخالفت ارشاد و مسئولین بالاتر (نظیر وزارت اطلاعات و ...) با پخش این فیلم نیست. دلایل اصلی ریشهایتر است.
نخست. نتیجهگیری فیلم به نوعی با تفکر حاکم بر مسئولین جمهوری اسلامی در مورد موسیقی مغایرت دارد. سالها پیش یک روحانی وابسته به نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه پس از تعطیل کردن چندبارهی کنسرت گروه موسیقی ما در دانشگاه به صراحت به من گفت که سیاست نظام جمهوری اسلامی بر عدم ترویج موسیقی است. صد البته که وقتی آقای مهرجویی در فیلمش این گونه نتیجهگیری میکند که میتوان با موسیقی به درمان اعتیاد پرداخت و یک زندگی را از نو شروع کرد و البته هیچ اشارهای هم به ایمان و اعتقاد و دعا و تحول فکری قهرمان با رویکرد به خدا و ... نکند، معلوم است که آقایان عصبانی میشوند.
دوم. آیتالهآلعظمی مکارم شیرازی در پاسخ به علت حرمت موسیقی در اسلام گفتهاند که موسیقی را باید در ردهی مواد مخدر شمرد. فیلم سنتوری را میتوان پاسخ هوشمندانهی داریوش مهرجویی به این تفکر فقه سنتی و امثال آقای مکارم دانست. فقهی که مواد مخدر را حرام نمیکند ولی موسیقی را که تأثیرات روان-درمانی آن سالهاست مورد اتفاق نظر محققین است و اثرات درمانی آن بر معتادان هم شناخته شده است، در ردهی محرمات میشمرد.* آنچه علی سنتوری را به اعتیاد میکشاند، نه موسیقی، که سیاستهای فرهنگی-اجتماعی نظام بر پایه فقه آقای مکارم است. سالهاست حاکمان دستگاه فرهنگ با همین تفکر موسیقیدانان جوان و پراستعداد را در زیرزمینها حبس میکنند و یا در بهترین حالت از مملکتشان به یک تبعید خودخواسته میفرستند. سالهاست که به نام دین با لگدمال کردن احساسات جوانها با چکمههای خشونت و محدودیت و خفه کردن شور و انرژی آنها در قفسهایی از تیرگی و افسردگی و آه و ناله کار را بدانجا کشاندهاند که امروز 6 میلیون نفر در سطح کشور به طور مستقیم با پدیدهی شوم اعتیاد دست و پنجه نرم میکنند. بله. وزارت ارشاد باید هم از هوشمندی مهرجویی در به تصویر کشیدن عریان این حقایق و بلایا عصبانی شود. تا بدانجا که با زمینهسازی عامدانهی لو رفتن فیلم، کارگردان و تهیهکننده را به جایی برساند که از ساختن فیلم در این مملکت پشیمان شوند.
سوم. مهرجویی با تقابل موسیقی و اعتیاد نه تنها بر وجه زندگیبخش موسیقی تأکید میکند، بلکه به صراحت علت زوال ستارهی فیلم را فضای بستهی حاکم بر فعالیتهای هنری، غرضورزی مسئولین فرهنگی و تفکرات پوسیدهی جامعهی سنتی نشان میدهد. برای مثال با بیان حقیقت پشت کردن خانواده پدری سنتی علی به او و محرومالارث کردنش به دلیل اشتغال او به موسیقی، و نیز شکستن ساز علی سنتوری در میان یک دعوای ناموسی در عروسی، در حقیقت بخشی از جامعه و تفکرات سنتیاش را نیز در قبال سقوط هنرمند مقصر میداند. تفکرات عقبماندهی سنتی که شاید زمینه را برای اعمال سلیقههای مسئولین فراهم میکند و آنها را در اعمال قدرتشان استوار.
تصور میکنم هر کس دیگری اگر در جای مسئولین اصولگرای وزارت ارشاد جمهوری اسلامی مینشست، سنتوری را توقیف میکرد و در ادامه هم کار را با پخش مشکوک زیرزمینی فیلم برای کارگردان وتهیهکننده تمام میکرد. چرا که نمایش سنتوری برای آنها مثل این بود که خودشان سیخ داغ تریاک را در پهلوی سیاستهای فرهنگی نظام فروکنند و هر آنچه (پوچ) ساختهاند و از آن دفاع میکنند را زیر سؤال ببرند.
*در خاصیت تخدیری موسیقی بحث بسیار است و شاید در وقتی دیگر بدان پرداختم. اما لازم میدانم این نکته را ذکر کنم که تخدیر و "حال" موسیقی را به هیچ روی نمیتوان از جنس تخدیر حاصل از مواد مخدر محسوب کرد. چرا که نخست موسیقی زاده خلاقیت و نبوغ انسانی است، و نه یک ماده شیمیایی خارجی. دوم این که "حال" موسیقی در لحظه است و علیرغم آثار روانی مثبت آشکار آن در پس از گوش کردن، بر خلاف مواد مخدر هیچ گاه موجب "نشئگی" و اثرات جانیی مشابه آن نمیشود. سوم این که اعتیاد به موسیقی نداریم یا اگر هم بر وجود آن اصرار داریم، در نقطه مقابل مواد مخدر هیچ گونه اثر روانی-اقتصادی-اجتماعی به دنبال ندارد، و برعکس اثرات مثبت آن روی فرد و جامعه مورد اتفاق نظر است.
پینوشت: در صورت مشاهدهی نسخهی غیر مجاز سنتوری فراموش نکنید که پول بلیت را به شماره حساب مشترك به نام «داريوش مهرجويي و فرامرز فرازمند» 0116407795 (بانك تجارت شعبه چهارراه پارك كد 032) واریز کنید.
تصور میکنم این فیلم طبق استانداردهای سینمای آمریکا، به دلیل صحنههای آشکار مصرف مواد مخدر در رده PG-13 ردهبندی میشود. من تا به حال در سینمای ایران (حداقل در سینمای بعد از انقلاب)، این چنین صریح و آشکار مصرف الکل و مواد مخدر را ندیدهام. علاوه بر این از دیدگاه خط قرمزهای جمهوری اسلامی میتوان نمایش پارتیهای مختلط، رقص و همچنین اشارهی آشکار فیلم به ســـــــــــکــــــس (در صحنهای که علی درخیال خود به هانیه میگوید: آیا همان کارهایی که با من میکردی با او میکنی؟ و تصویر، تخت خواب دو نفره و وان حمام را نشان میدهد) هم این فیلم را از دید مسئولین اصولگرا(=اقتدارگرا)ی وزارت ارشاد "مورددار" کرده است.
اما هیچ یک از مواردی که در بالا گفتم دلیل اصلی مخالفت ارشاد و مسئولین بالاتر (نظیر وزارت اطلاعات و ...) با پخش این فیلم نیست. دلایل اصلی ریشهایتر است.
نخست. نتیجهگیری فیلم به نوعی با تفکر حاکم بر مسئولین جمهوری اسلامی در مورد موسیقی مغایرت دارد. سالها پیش یک روحانی وابسته به نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه پس از تعطیل کردن چندبارهی کنسرت گروه موسیقی ما در دانشگاه به صراحت به من گفت که سیاست نظام جمهوری اسلامی بر عدم ترویج موسیقی است. صد البته که وقتی آقای مهرجویی در فیلمش این گونه نتیجهگیری میکند که میتوان با موسیقی به درمان اعتیاد پرداخت و یک زندگی را از نو شروع کرد و البته هیچ اشارهای هم به ایمان و اعتقاد و دعا و تحول فکری قهرمان با رویکرد به خدا و ... نکند، معلوم است که آقایان عصبانی میشوند.
دوم. آیتالهآلعظمی مکارم شیرازی در پاسخ به علت حرمت موسیقی در اسلام گفتهاند که موسیقی را باید در ردهی مواد مخدر شمرد. فیلم سنتوری را میتوان پاسخ هوشمندانهی داریوش مهرجویی به این تفکر فقه سنتی و امثال آقای مکارم دانست. فقهی که مواد مخدر را حرام نمیکند ولی موسیقی را که تأثیرات روان-درمانی آن سالهاست مورد اتفاق نظر محققین است و اثرات درمانی آن بر معتادان هم شناخته شده است، در ردهی محرمات میشمرد.* آنچه علی سنتوری را به اعتیاد میکشاند، نه موسیقی، که سیاستهای فرهنگی-اجتماعی نظام بر پایه فقه آقای مکارم است. سالهاست حاکمان دستگاه فرهنگ با همین تفکر موسیقیدانان جوان و پراستعداد را در زیرزمینها حبس میکنند و یا در بهترین حالت از مملکتشان به یک تبعید خودخواسته میفرستند. سالهاست که به نام دین با لگدمال کردن احساسات جوانها با چکمههای خشونت و محدودیت و خفه کردن شور و انرژی آنها در قفسهایی از تیرگی و افسردگی و آه و ناله کار را بدانجا کشاندهاند که امروز 6 میلیون نفر در سطح کشور به طور مستقیم با پدیدهی شوم اعتیاد دست و پنجه نرم میکنند. بله. وزارت ارشاد باید هم از هوشمندی مهرجویی در به تصویر کشیدن عریان این حقایق و بلایا عصبانی شود. تا بدانجا که با زمینهسازی عامدانهی لو رفتن فیلم، کارگردان و تهیهکننده را به جایی برساند که از ساختن فیلم در این مملکت پشیمان شوند.
سوم. مهرجویی با تقابل موسیقی و اعتیاد نه تنها بر وجه زندگیبخش موسیقی تأکید میکند، بلکه به صراحت علت زوال ستارهی فیلم را فضای بستهی حاکم بر فعالیتهای هنری، غرضورزی مسئولین فرهنگی و تفکرات پوسیدهی جامعهی سنتی نشان میدهد. برای مثال با بیان حقیقت پشت کردن خانواده پدری سنتی علی به او و محرومالارث کردنش به دلیل اشتغال او به موسیقی، و نیز شکستن ساز علی سنتوری در میان یک دعوای ناموسی در عروسی، در حقیقت بخشی از جامعه و تفکرات سنتیاش را نیز در قبال سقوط هنرمند مقصر میداند. تفکرات عقبماندهی سنتی که شاید زمینه را برای اعمال سلیقههای مسئولین فراهم میکند و آنها را در اعمال قدرتشان استوار.
تصور میکنم هر کس دیگری اگر در جای مسئولین اصولگرای وزارت ارشاد جمهوری اسلامی مینشست، سنتوری را توقیف میکرد و در ادامه هم کار را با پخش مشکوک زیرزمینی فیلم برای کارگردان وتهیهکننده تمام میکرد. چرا که نمایش سنتوری برای آنها مثل این بود که خودشان سیخ داغ تریاک را در پهلوی سیاستهای فرهنگی نظام فروکنند و هر آنچه (پوچ) ساختهاند و از آن دفاع میکنند را زیر سؤال ببرند.
*در خاصیت تخدیری موسیقی بحث بسیار است و شاید در وقتی دیگر بدان پرداختم. اما لازم میدانم این نکته را ذکر کنم که تخدیر و "حال" موسیقی را به هیچ روی نمیتوان از جنس تخدیر حاصل از مواد مخدر محسوب کرد. چرا که نخست موسیقی زاده خلاقیت و نبوغ انسانی است، و نه یک ماده شیمیایی خارجی. دوم این که "حال" موسیقی در لحظه است و علیرغم آثار روانی مثبت آشکار آن در پس از گوش کردن، بر خلاف مواد مخدر هیچ گاه موجب "نشئگی" و اثرات جانیی مشابه آن نمیشود. سوم این که اعتیاد به موسیقی نداریم یا اگر هم بر وجود آن اصرار داریم، در نقطه مقابل مواد مخدر هیچ گونه اثر روانی-اقتصادی-اجتماعی به دنبال ندارد، و برعکس اثرات مثبت آن روی فرد و جامعه مورد اتفاق نظر است.
پینوشت: در صورت مشاهدهی نسخهی غیر مجاز سنتوری فراموش نکنید که پول بلیت را به شماره حساب مشترك به نام «داريوش مهرجويي و فرامرز فرازمند» 0116407795 (بانك تجارت شعبه چهارراه پارك كد 032) واریز کنید.
۳ نظر:
سلام اميد
بنظرم اين جا برات بنويسم بهتره
من فيلم و نديم و نمي خواستم ببينم اما با وجود بحث شماره حساب خيالم راحت شد. حتما مي بينم.
متشكر به خاطر اين خبرت.
نظرم در مورد نوشته به بعد از مشاهده فيلم موكول مي كنم موفق باشي
ار فیلم ها بشتر تولید شود فیلم خوب و جالبی بود . فیلم سنتوری زندکی مردم کشورمان را نشان میدهد .این زندگی ممرد
dar eslan har amali ke baes be sadame zadan be badan shavad haram mibahsad !! leza mavade mokhadder ba ijade hezaran hezar moshkelate fardi ejtemayi va salamti ghat'an morede tayide eslan nemibashad.
ارسال یک نظر