۱- فواصل در گامهای موسیقی احتمالاً از زبان گرفته شدهاند. مشخص شده است که لحن انگلیسی و چینی محاورهای با فواصل بین نتها در یک گام کروماتیک (کلیدهای سفید و سیاه پیانو) مشابه است. آیا میتوان اینطور نتیجهگیری کرد که آنچه که ما از موسیقی دوست داریم، در حقیقت صدای سخن گفتن خودمان است؟
۲- وقتی یک موسیقیدان بداههنوازی میکند، نواحی طرفی جلوی مغزش، که مسئول برنامهریزی و خودسانسوری هستند، اساساً خاموش میشوند. با این حال، قشر میانی-جلومغزی که مربوط به ابراز عقیده و کارهایی نظیر داستان گفتن دربارهی خود است، فعال میشود.
۳- اگر یک آهنگ مدام در سرتان میچرخد و نمیتوانید آن را از سرتان بیرون کنید، به علت آن است که یک اشکال جزئی در لایه قشری مخ مربوط به شنوایی به وجود آمده است. این بخش از مغز اصوات را پردازش و آنها را برای استفاده بعدی ذخیره میکند. این بخش بعد از شنیدن اولین نتهای یک آهنگ آشنا، شروع به فعالیت کرده و بدین ترتیب شما ناخودآگاه شروع به زمزمه آن آهنگ میکنید. میخواهید قطع شود؟ به آن آهنگ گوش بدهید، یا یک مسئله ریاضی حل کنید.
منبع: Wired Magazine
۲ نظر:
مورد سوم احتمالا خیلی مفید خواهد بود.
اتفاقاً من هر وقت امتحان ریاضی (یا مرتبط با ریاضی) دارم، این آهنگها بیشتر در ذهنم رژه میروند! و اجازهٔ تمرکز نمیدهند.
ارسال یک نظر