با خواندن این مطلب باز هم هوس امتحان کردن لینوکس و سر و کله زدن با یک سیستم عامل جدید به سرم زده است. حقیقتش این است که تجربهی استفاده از فایرفاکس آنقدر برایم جذاب و دوستداشتنی بوده است، که علاقهی شدیدی به یک تجربهی مشابه، این بار در یک سطح بالاتر و پیشرفتهتر، دارم. میل به بهروز بودن و حرکت در کنار آخرین پیشرفتهای IT و وب هم مزید بر علت است. تعریف و تمجیدهای دوستداران لینوکس هم که تا عرش میرسد و این وسوسه را در دل هر کسی بیشتر و بیشتر میکند.
اما آن چیزی که باعث تردیدم میشود دقیقاً همان مطالبی است که در نوشتهی وبلاگ روبو آمده است: نداشتن دانش کافی!
میدانم که اوضاعم در ویندوز تقریباً روبراه هست و میتوانم گلیمم را از آب بیرون بکشم. نمرهي بالای 80 به خودم میدهم (البته حقیقتش این است که نمیدانم نمرهی 100 را چه کسی میتواند بگیرد. بیل گیتس یا ریچارد استالمن؟). کامپیوتر را هم از داس شروع کردم و روح حاکم بر ویندوز را میفهمم. از نظر اینترنت هم مشکلی نیست. آب باریکهای میآید و میرود. سرچ هم بزرگترین نقطهی قوتم در اینترنت هست. اما مشکل اینجاست که هیچ ذهنیتی نسبت به لینوکس و ساختار آن ندارم. در سختافزار هم بیغ بیغم! نمونهاش این فن CPU لامصب است که از صبح تا شب سوهان روحم است! از طرفی عدم پشتیبانی لینوکس از بسیاری از نرمافزارهایی که به آنها معتاد شدم هم ترسم را بیشتر میکند (الآن دیگر زندگی بدون Office 2007 برایم به کابوس میماند). یادم میآید یک جایی خواندم که مثلاً سیستم اوبونتو در پخش فایلهای صوتی MP3 مشکل دارد (و این برای من یعنی یک سیستم عامل کشک!!)
همهی اینها در کنار بیسوادیم باعث شده است که فعلاً دست نگه دارم و خودم را بیشتر آماده کنم. شاید یک روزی از این ویندوزِ دزدی پرمشکل و بدون پشتیبانی رفتم به یک دنیای دیگر!
از فکرش یه جوری میشم!!
لینکهای مرتبط:
چرا من لینوکس رو به کسی توصیه نمی کنم
بهترین معیار برای این که شما از ویندوز به لینوکس بروید یا نه؟
اما آن چیزی که باعث تردیدم میشود دقیقاً همان مطالبی است که در نوشتهی وبلاگ روبو آمده است: نداشتن دانش کافی!
میدانم که اوضاعم در ویندوز تقریباً روبراه هست و میتوانم گلیمم را از آب بیرون بکشم. نمرهي بالای 80 به خودم میدهم (البته حقیقتش این است که نمیدانم نمرهی 100 را چه کسی میتواند بگیرد. بیل گیتس یا ریچارد استالمن؟). کامپیوتر را هم از داس شروع کردم و روح حاکم بر ویندوز را میفهمم. از نظر اینترنت هم مشکلی نیست. آب باریکهای میآید و میرود. سرچ هم بزرگترین نقطهی قوتم در اینترنت هست. اما مشکل اینجاست که هیچ ذهنیتی نسبت به لینوکس و ساختار آن ندارم. در سختافزار هم بیغ بیغم! نمونهاش این فن CPU لامصب است که از صبح تا شب سوهان روحم است! از طرفی عدم پشتیبانی لینوکس از بسیاری از نرمافزارهایی که به آنها معتاد شدم هم ترسم را بیشتر میکند (الآن دیگر زندگی بدون Office 2007 برایم به کابوس میماند). یادم میآید یک جایی خواندم که مثلاً سیستم اوبونتو در پخش فایلهای صوتی MP3 مشکل دارد (و این برای من یعنی یک سیستم عامل کشک!!)
همهی اینها در کنار بیسوادیم باعث شده است که فعلاً دست نگه دارم و خودم را بیشتر آماده کنم. شاید یک روزی از این ویندوزِ دزدی پرمشکل و بدون پشتیبانی رفتم به یک دنیای دیگر!
از فکرش یه جوری میشم!!
لینکهای مرتبط:
چرا من لینوکس رو به کسی توصیه نمی کنم
بهترین معیار برای این که شما از ویندوز به لینوکس بروید یا نه؟
۱ نظر:
با سلام خدمت شما. من فتحی نویسنده مطلب دوم هستم که لطف کردید و لینک دادید. همه چیز میل خودتان است ولی من یک توصیه به شما دارم. اگر قابل دانستید با ایمیل به من خبر بدهید.
من بعد از نوشتن این مطلب و تبدیل شدن کامنتهای مطلب به میدان نبرد دو گروه ویندوزی و لینوکسی خیلی چیزها یاد گرفتم. ولی هنوز هم مرددم. برای این کار یک سری تمهیداتی در حال انجام است که من نمی توانم الان توضیح بدهم. اگر هنوز مصممید که به لینوکس بروید که هیچی. در غیر این صورت کمی صبر کنید. من به شما توصیه می کنم که در فید وبلاگم که در اخر مطالبم هست مشترک شوید. احتمالا تا چند روز آینده پستهایی نوشته خواهد شد که خیلی برای شما مفید خواهد بود.
اگر می توانید صبر کنید به من ایمیل بزنید تا در صورت اتفاقاتی در این مورد بهتون خبر بدهم. فکر می کنم شما هم خیلی به من شبیه هستید.
در هر حال ممنون که مطلب من را خواندید.
ارسال یک نظر