همهی ما بارها و بارها از تغییر دیدگاههای توریستهای خارجی در مورد ایران پس از سفر به ایران و اذعان آنها به تبلیغات منفی و سیاهنمایی رسانههای غرب، شنیدهایم. در این میان تلاش رهبران ایران برای تلطیف چهرهی ایران در میان جامعهی جهانی محدود میشود به لبخندهای ابلهانهی رئیسجمهور و یا صحبتهای بیسر و ته دبیر شورای امنیت ملی در کنگرهی اروپا و در حالت حداکثری آن شبکهی آماتور پرستیوی.
مشخص نیست که چرا همهی ژستها و حرکات تبلیغاتی حکومت در جمهوری اسلامی باید خشن و خالی از ظرافت باشد. کاری با ایدئولوژی حاکم بر تفکرات رهبران ایران و غرب و این که هر طرف چه میخواهد بگوید ندارم؛ بحث من بر سر رقابت نابرابری است که تبلیغات زمخت و بیقوارهی ایران با پروپاگاندای عظیم رسانهای غرب و آمریکا دارد. شکی نیست که بودجهی تبلیغاتی شبکههای تلویزیونی، روزنامهها و مجلات غربی آنقدر سرسامآور است که قابل مقایسه با بودجهی شبکهی فقیری مثل پرس.تیوی نیست.
اگر ایران نمیتواند در مقابل خرجهای میلیلردی پروپاگاندای رسانهای غرب قد علم کند و اگر به دلایل ایدئولوژیک توانایی گسترش توریسم را ندارد، حداقل میتواند با کمی ظرافت، از امکانات بالقوه و ارزان (و در برخی موارد مجانی) وب استفاده کند. شبکههای اجتماعی (نظیر فیسبوک)، ویکیپدیا، سایتهای اشتراک ویدئو (نظیر یوتیوب و گوگلویدو) ابزارهای تبلیغاتی هستند که ایران می تواند با کمترین هزینه و با صرف خلاقیت و ظرافت از این ابزارها برای بیان دیدگاهها و نیز مقابله با تبلیغات منفی رسانهای غرب استفاده کند.
نمونهی این قضیه برای خود من در جریان انتشار ویدیوی مناقشهي آمریکا و ایران در تنگهی هرمز رخ داد. پس از مشاهدهی ویدیو در یوتیوب خلاصهای از نظر خودم در مورد صحت و سقم و علل بروز چنین مناقشهای در قسمت نظرخواهی آن ویدیو نوشتم. مطالعهی نظرات دیگر کسانی که این ویدیو را دیده بودند، برایم بسیار دردناک بود. چرا که دریافتم که تصورات مردم در آن سوی دنیا نسبت به ایران، حکومت آن و مردم آن چقدر نادرست و کجاندیشانه است. در این میان پاسخهای متوالی که بین من و دیگر اعضای آمریکایی یوتیوب رد و بدل میشد، فضای وقایع و علل آن را تا حد بسیار زیادی روشن میکرد و القائات رسانهای را کمرنگ میکرد.
حال این که نظام جمهوری اسلامی چقدر از این حربه برای مقابله با تبلیغات منفی و جنجالهای رسانهای غرب استفاده میکند، دردرجه اول بستگی به رویکرد مسئولان آن به پدیدهی اینترنت دارد. اما آنچه مسلم است، این که تا زمانی که مسئولین و متولیان نظام معتقد باشند که کاربر خانگی به اینترنت پرسرعت احتیاجی ندارد، آش و کاسه همین است که هست!
مشخص نیست که چرا همهی ژستها و حرکات تبلیغاتی حکومت در جمهوری اسلامی باید خشن و خالی از ظرافت باشد. کاری با ایدئولوژی حاکم بر تفکرات رهبران ایران و غرب و این که هر طرف چه میخواهد بگوید ندارم؛ بحث من بر سر رقابت نابرابری است که تبلیغات زمخت و بیقوارهی ایران با پروپاگاندای عظیم رسانهای غرب و آمریکا دارد. شکی نیست که بودجهی تبلیغاتی شبکههای تلویزیونی، روزنامهها و مجلات غربی آنقدر سرسامآور است که قابل مقایسه با بودجهی شبکهی فقیری مثل پرس.تیوی نیست.
اگر ایران نمیتواند در مقابل خرجهای میلیلردی پروپاگاندای رسانهای غرب قد علم کند و اگر به دلایل ایدئولوژیک توانایی گسترش توریسم را ندارد، حداقل میتواند با کمی ظرافت، از امکانات بالقوه و ارزان (و در برخی موارد مجانی) وب استفاده کند. شبکههای اجتماعی (نظیر فیسبوک)، ویکیپدیا، سایتهای اشتراک ویدئو (نظیر یوتیوب و گوگلویدو) ابزارهای تبلیغاتی هستند که ایران می تواند با کمترین هزینه و با صرف خلاقیت و ظرافت از این ابزارها برای بیان دیدگاهها و نیز مقابله با تبلیغات منفی رسانهای غرب استفاده کند.
نمونهی این قضیه برای خود من در جریان انتشار ویدیوی مناقشهي آمریکا و ایران در تنگهی هرمز رخ داد. پس از مشاهدهی ویدیو در یوتیوب خلاصهای از نظر خودم در مورد صحت و سقم و علل بروز چنین مناقشهای در قسمت نظرخواهی آن ویدیو نوشتم. مطالعهی نظرات دیگر کسانی که این ویدیو را دیده بودند، برایم بسیار دردناک بود. چرا که دریافتم که تصورات مردم در آن سوی دنیا نسبت به ایران، حکومت آن و مردم آن چقدر نادرست و کجاندیشانه است. در این میان پاسخهای متوالی که بین من و دیگر اعضای آمریکایی یوتیوب رد و بدل میشد، فضای وقایع و علل آن را تا حد بسیار زیادی روشن میکرد و القائات رسانهای را کمرنگ میکرد.
حال این که نظام جمهوری اسلامی چقدر از این حربه برای مقابله با تبلیغات منفی و جنجالهای رسانهای غرب استفاده میکند، دردرجه اول بستگی به رویکرد مسئولان آن به پدیدهی اینترنت دارد. اما آنچه مسلم است، این که تا زمانی که مسئولین و متولیان نظام معتقد باشند که کاربر خانگی به اینترنت پرسرعت احتیاجی ندارد، آش و کاسه همین است که هست!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر