چهارشنبه، بهمن ۱۰، ۱۳۸۶

لاک و مُهر یاهو!


دیروز یاهو یک قابلیت جدید برای اضافه کردن به صفحه‌ی لاگین خود اضافه کرده که با کمک آن می‌توانید سایت‌های phishing که هدفشون سرقت کلمه‌ي رمز حساب یاهوی شماست را از سایت‌های معتبر تمیز بدهید و به این ترتیب از سرقت کلمه‌ی رمز یاهویتان جلوگیری کنید.
اول یک توضیح در مورد phishing بدهم. phishing -که جناس کلمه‌ی "fishing" به معنی ماهیگیری است- یعنی این که یک سایت با ایجاد صفحه‌ای مشابه صفحه‌ی ورودی سایت مورد اطمینان شما، به شما حقه می‌زند و شما اطلاعات اکانت خود و کلمه‌ی رمز آن را به آن سایت و گردانندگان آن تقدیم می‌کنید.
حالا سایت یاهو برای مقابله با این حرکت ناجوانمردانه ابزاری را به اسم Yahoo! Seal معرفی کرده است که ترجمه‌ی آن چیزی شبیه «لاک و مهر یاهو» می‌شود. این ابزار چیزی نیست جز یک متن یا یک تصویر که در حقیقت رمزی است بین کامپیوتر شما و یاهو. با هر بار ورود (لاگین کردن) به یاهو این لاک و مهر در گوشه‌ی بخش ورود به شما نشان داده می‌شود، تا بدین ترتیب شما اطمینان حاصل کنید که این صفحه صفحه‌ی اصلی وب‌سایت یاهو است و نه یک صفحه‌ی قلابی.
اگر کامپیوتر شما بین شما و دوستان یا خانواده مشترک است، باید لاک و مهر یاهویی که ساخته‌اید را به آنها نشان دهید تا همه‌ی کسانی که از این کامپیوتر استفاده می‌کنند، با خیال راحت به حساب یاهوشان وارد شوند. خود یاهو توصیه کرده که از کلماتی نظیر آدرس پستی ‌تان برای لاک و مهر کردن صفحه‌ی ورودی یاهو استفاده کنید تا برای شما و دیگر کاربران کامپیوترتان قابل تشخیص باشد.
نکته‌ی آخر هم این که از آنجا که این رمز با کامپیوتر شما پیوند دارد (نه آی‌دی یاهو)، برای هر کامپیوتری که استفاده می‌کنید باید یک لاک و مهر درست کنید.
برای استفاده از این ابزار یاهو به اینجا بروید.

سه‌شنبه، بهمن ۰۹، ۱۳۸۶

ظرافت در تبلیغات

همه‌ی ما بارها و بارها از تغییر دیدگاه‌های توریست‌های خارجی در مورد ایران پس از سفر به ایران و اذعان آنها به تبلیغات منفی و سیاه‌نمایی رسانه‌های غرب، شنیده‌ایم. در این میان تلاش رهبران ایران برای تلطیف چهره‌ی ایران در میان جامعه‌ی جهانی محدود می‌شود به لبخندهای ابلهانه‌ی رئیس‌جمهور و یا صحبت‌های بی‌سر و ته دبیر شورای امنیت ملی در کنگره‌ی اروپا و در حالت حداکثری آن شبکه‌ی آماتور پرس‌تی‌وی.
مشخص نیست که چرا همه‌ی ژست‌ها و حرکات تبلیغاتی حکومت در جمهوری اسلامی باید خشن و خالی از ظرافت باشد. کاری با ایدئولوژی حاکم بر تفکرات رهبران ایران و غرب و این که هر طرف چه می‌خواهد بگوید ندارم؛ بحث من بر سر رقابت نابرابری است که تبلیغات زمخت و بی‌قواره‌ی ایران با پروپاگاندای عظیم رسانه‌ای غرب و آمریکا دارد. شکی نیست که بودجه‌ی تبلیغاتی شبکه‌های تلویزیونی، روزنامه‌ها و مجلات غربی آنقدر سرسام‌آور است که قابل مقایسه با بودجه‌ی شبکه‌ی فقیری مثل پرس.تی‌وی نیست.
اگر ایران نمی‌تواند در مقابل خرجهای میلیلردی پروپاگاندای رسانه‌ای غرب قد علم کند و اگر به دلایل ایدئولوژیک توانایی گسترش توریسم را ندارد، حداقل می‌تواند با کمی ظرافت، از امکانات بالقوه‌ و ارزان (و در برخی موارد مجانی) وب استفاده کند. شبکه‌های اجتماعی (نظیر فیس‌بوکویکی‌پدیا، سایت‌های اشتراک ویدئو (نظیر یوتیوب و گوگل‌ویدو) ابزارهای تبلیغاتی هستند که ایران می تواند با کمترین هزینه و با صرف خلاقیت و ظرافت از این ابزارها برای بیان دیدگاه‌ها و نیز مقابله با تبلیغات منفی رسانه‌ای غرب استفاده کند.
نمونه‌ی این قضیه برای خود من در جریان انتشار ویدیوی مناقشه‌ي آمریکا و ایران در تنگه‌ی هرمز رخ داد. پس از مشاهده‌ی ویدیو در یوتیوب خلاصه‌ای از نظر خودم در مورد صحت و سقم و علل بروز چنین مناقشه‌ای در قسمت نظرخواهی آن ویدیو نوشتم. مطالعه‌ی نظرات دیگر کسانی که این ویدیو را دیده بودند، برایم بسیار دردناک بود. چرا که دریافتم که تصورات مردم در آن سوی دنیا نسبت به ایران، حکومت آن و مردم آن چقدر نادرست و کج‌اندیشانه است. در این میان پاسخ‌های متوالی که بین من و دیگر اعضای آمریکایی یوتیوب رد و بدل می‌شد، فضای وقایع و علل آن را تا حد بسیار زیادی روشن می‌کرد و القائات رسانه‌‌ای را کمرنگ می‌کرد.
حال این که نظام جمهوری اسلامی چقدر از این حربه برای مقابله با تبلیغات منفی و جنجالهای رسانه‌ای غرب استفاده می‌کند، دردرجه اول بستگی به رویکرد مسئولان آن به پدیده‌ی اینترنت دارد. اما آنچه مسلم است، این که تا زمانی که مسئولین و متولیان نظام معتقد باشند که کاربر خانگی به اینترنت پرسرعت احتیاجی ندارد، آش و کاسه همین است که هست!

شنبه، بهمن ۰۶، ۱۳۸۶

من و لینوکس!

با خواندن این مطلب باز هم هوس امتحان کردن لینوکس و سر و کله زدن با یک سیستم عامل جدید به سرم زده است. حقیقتش این است که تجربه‌ی استفاده از فایرفاکس آنقدر برایم جذاب و دوست‌داشتنی بوده است، که علاقه‌ی شدیدی به یک تجربه‌ی مشابه، این بار در یک سطح بالاتر و پیشرفته‌تر، دارم. میل به به‌روز بودن و حرکت در کنار آخرین پیشرفت‌های IT و وب هم مزید بر علت است. تعریف و تمجیدهای دوست‌داران لینوکس هم که تا عرش می‌رسد و این وسوسه را در دل هر کسی بیشتر و بیشتر می‌کند.
اما آن چیزی که باعث تردیدم می‌شود دقیقاً همان مطالبی است که در نوشته‌ی وبلاگ روبو آمده است: نداشتن دانش کافی!
می‌دانم که اوضاعم در ویندوز تقریباً روبراه هست و می‌توانم گلیمم را از آب بیرون بکشم. نمره‌ي بالای 80 به خودم می‌دهم (البته حقیقتش این است که نمی‌دانم نمره‌ی 100 را چه کسی می‌تواند بگیرد. بیل گیتس یا ریچارد استالمن؟). کامپیوتر را هم از داس شروع کردم و روح حاکم بر ویندوز را می‌فهمم. از نظر اینترنت هم مشکلی نیست. آب باریکه‌ای می‌آید و می‌رود. سرچ هم بزرگترین نقطه‌ی قوتم در اینترنت هست. اما مشکل اینجاست که هیچ ذهنیتی نسبت به لینوکس و ساختار آن ندارم. در سخت‌افزار هم بیغ بیغم! نمونه‌اش این فن CPU لامصب است که از صبح تا شب سوهان روحم است! از طرفی عدم پشتیبانی لینوکس از بسیاری از نرم‌افزارهایی که به آنها معتاد شدم هم ترسم را بیشتر می‌کند (الآن دیگر زندگی بدون Office 2007 برایم به کابوس می‌ماند). یادم می‌آید یک جایی خواندم که مثلاً سیستم اوبونتو در پخش فایل‌های صوتی MP3 مشکل دارد (و این برای من یعنی یک سیستم عامل کشک!!)
همه‌ی اینها در کنار بی‌سوادیم باعث شده است که فعلاً دست نگه دارم و خودم را بیشتر آماده کنم. شاید یک روزی از این ویندوزِ دزدی پرمشکل و بدون پشتیبانی رفتم به یک دنیای دیگر!
از فکرش یه جوری می‌شم!!

لینک‌های مرتبط:
چرا من لینوکس رو به کسی توصیه نمی کنم
بهترین معیار برای این که شما از ویندوز به لینوکس بروید یا نه؟

پنجشنبه، بهمن ۰۴، ۱۳۸۶

رفت و آمد

می‌دانم، اینجوری وبلاگ نوشتن به درد عمه‌ام می‌خورد. اصولاً دلیل اصلی معرفی نکردن وبلاگ در مجامع عمومی (!) و میان دوستان و آشنایان همین بود که پیش از هر چیز، و بدون هیچ فشار و انتظاری، بتوانم تکلیف را با خودم مشخص کنم که می‌خواهم یا نه!
به چند دلیل ننوشته‌ام:
  1. اتساع حدقه (!)
  2. حجم شدید دروس در آخر ترم
  3. اشتغال ذهنی (یا بهتر بگویم خالی بودن ذهن)
به چند دلیل می‌نویسم:
  1. بی‌کاری
  2. کنجکاوی در مورد بلاگر فارسی
  3. یک چیز عجیب که نمی‌دانم چیست!
در هر صورت فعلاً برای عمه‌ام می‌نویسم! سلام عمه جان!!

پی‌نوشت: احساس می‌کنم موارد 3 در دو لیست بالا از یک ریشه هستند.