پنجشنبه، اسفند ۰۹، ۱۳۸۶

هنر مردان عقد کرده!

در کلاس آموزشی اجباری تنظیم خانواده پیش از ازدواج، آقای دکتر ادامه داد: «...البته بعضی‌ها که در دوران عقد رابطه‌ی جنسی دارند، تصور می‌کنند بدون آسیب رسیدن به بکارت به هیچ وجه احتمال حاملگی وجود ندارد. در حالی که اشتباه است و باید حتماً احتیاطات لازم را انجام داد...»

پس از اتمام کلاس، یک پسر با خجالت تمام با صدایی آرام که به سختی شنیده می‌شد، از دکتر پرسید:

ببخشید آقای دکتر، اصلاً چه جوری می‌شه بدون آسیب دیدن بکارت رابطه داشت؟

دکتر لبخندی زد و گفت: این دیگه به هنر شما بستگی داره!!

چهره‌ی هاج و واج پسر دیدنی بود!!

سه‌شنبه، اسفند ۰۷، ۱۳۸۶

نگاهی دیگر به سهمیه‌بندی جنسیتی در دانشگاه‌ها

واكنش به خبر اعلام رسمی سهمیه‌بندی جنسیتی در دانشگاه‌های ایران از سوی اهالی وب با خشم یا ناراحتی یا افسوس همراه بوده است و آن را نمونه‌ی دیگری از تبعیض جنسی حاکمیت، تلاش برای محروم کردن زنان و یا مقابله با آگاه شدن زنان دانسته‌اند. بحث بر سر این که بسیاری از واکنش‌های اهالی وب در این دوره و زمانه قابل پیش‌بینی و در یک سمت و سو است و بسیاری هم صرفاً به منظور ابراز وجود دوست دارند با وضعیت موجود مخالفت کنند، طولانی است و در اینجا نمی‌گنجد. اما در مورد سهمیه‌بندی جنسیتی در دانشگاه‌ها به نظر می‌رسد که در راستای دفاع از حقوق زنان و نیز مخالفت با تبعیض، یک سری حقایق به عمد نادیده گرفته می‌شود.

جامعه‌ی ایران دچار شکاف جنسیتی عمیقی است. برای درك علت ایجاد این شكاف جنسیتی به سه عامل می‌توان اشاره كرد: مهم‌نرین عامل، روحیه‌ی زنان و باورهای غلط آنهاست كه در طول سالیان دراز به آنها تلقین شده و آنها را در نزد خودشان هم به جنس دوم تبدیل كرده است. عدم اعتماد به نفس، میل به تابعیت صرف از مردان، ناآشنایی با حقوق حقه‌ی خود و از خود گذشتگی بی‌بهای آنان نمونه‌هایی آشكار از این ناآگاهی است. در سوی دیگر سنت‌ها، برخی عقاید مذهبی و تفكرات جنسیتی عقب‌مانده‌ی بسیاری از اقشار جامعه به همراه نقش مؤثر بسیاری از مردان ایرانی به عنوان میراث‌داران فرهنگ مردسالارانه (و زن‌ستیزانه) منجر به عمیق‌تر شدن این شكاف شده است. نقش حکومت را نیز در عمیق‌تر شدن این شکاف نباید فراموش كرد و می‌توان به عنوان نمونه به برخوردهای حذفی و سلبی با فعالان آگاهی‌بخش زن، قوانین ناكارآمد و تبعیض‌آمیز و عدم تلاش در تغییر آن و نیز ایجاد حساسیت‌های كاذب در چارچوب طرح‌های امنیت اجتماعی، اشاره كرد.

در این كه تحصیلات عالیه برای دختران یكی از راه‌های پر كردن این شكاف جنیستی است، تردید نیست و یقیناً دختران و زنانی كه تحصیل كرده‌اند بیش از افراد بی‌سواد و كم‌سواد بر حقوق و ارزش‌های خود واقف خواهند بود و برای از میان بردن تبعیض تلاش خواهند كرد. اما این فقط یك سوی بحث است. آیا صرف آگاهی زنان از حقوق و ارزش‌های خود برای پر كردن این شكاف جنسیتی كافی است؟ آیا در این میان نقش مردان و حاكمیت ندیده گرفته نشده است؟

دلایل زیادی در كاهش میزان قبولی پسران در دانشگاه وجود دارد، كه از اصلی‌ترین آنها یكی لزوم خدمت سربازی برای پسران و دیگری نیاز به استقلال مالی به منظور تشكیل خانواده است. در شرایطی كه دختر در صورت عدم قبولی می‌تواند تا سال‌های سال همچنان هر سال كنكور دهد، پسر ابتدا باید به سربازی برود و پس از آن هم درگیر یافتن یك شغل و سپس تشكیل خانواده گردد. بدین ترتیب شرایط اجتماعی-فرهنگی جامعه‌ی ایران سبب شده است تا دختران فرصت بیشتری برای ادامه‌ی تحصیل داشته باشند و همین امر سبب شده است كه در سالهای اخیر درصد قبولی دختران در دانشگاه‌ها از پسرها پیشی بگیرد.

اما نتیجه چیست؟ عدم تعادل جنسیتی در تحصیلات دانشگاهی موجب عدم تعادل میان باورها و عقاید زنان تحصیلكرده‌ی دانشگاهی و مردان دیپلمه شده و باعث بروز مشكلات اساسی اجتماعی می‌گردد كه مهمترین آن سخت‌تر شدن فرآیند ازدواج و تشكیل خانواده است. شرایط اجتماعی-روانشناختی جامعه‌ی ایران (و نیز بسیاری از كشورهای جهان) ایجاب می‌كند كه درست یا غلط، زن نسبت همسر آینده‌ی خود حداكثر در مرتبه‌ای برابر قرار داشته باشد. حتی اگر بتوان این تفكر سنتی را نیز نادیده گرفت، باز هم بروز مشكلات عدیده در روابط زناشویی، به دلیل اختلاف سطح تحصیلات غیرقابل انكار است.

عدم تعادل شناختی از یك بعد دیگر نیز تقویت‌كننده‌ی شكاف جنسیتی جامعه‌ی ایران است. زنان تحصیل‌كرده‌ی دانشگاه رفته كه توانسته‌اند خود و حقوقشان را بشناسند حالا پس از فراغت از تحصیل باید بر سر حقوق خود با مردانی سر و كله بزنند كه تحصیلات عالیه ندارند و در عین حال در نظام مردسالارانه‌ی ایران در رأس هرم قدرت قرار دارند. بدین ترتیب با وجود آنكه جامعه‌ی زنان پیشرو شده است، ولی جامعه‌ی مردان همچنان سنتی باقی مانده و برای حفظ خود و قدرتش از هر گونه تغییر و اصلاحی در وضعیت موجود ممانعت به عمل می‌آورد. به دور باطلی برخورد كرده‌ایم كه منشأ آن عدم تعادل در تحصیلات دانشگاهی است.

از این زاویه‌ی دید نگرانی مسئولین از افزایش فاصله‌ی میان قبولی دختران و پسران در دانشگاه‌ها و اقدام به سهمیه‌بندی كاملاً منطقی می‌نماید. نكته در اینجاست كه علل بروز این عدم تعادل آنقدر ریشه‌ای و دنباله‌دار است كه صرف زمان برای حل ریشه‌ای آن شاید منجر به آسیب‌های جامعه‌شناختی جبران‌ناپذیری شود. حل این معضل نیازمند برنامه‌ای بلندمدت است تا با اشتغال‌زایی، كاهش مدرك‌گرایی، حل معضل سربازی و تسهیل ازدواج خود به خود تعادل جنسیتی در ورودی دانشگاه‌ها به وجود آید. تا آن زمان اجرای سهمیه‌بندی جنسیتی در ورود به دانشگاه‌ها به منظور پرهیز از آسیب‌های اجتماعی آن و نیز تداوم حركت رو به رشد جنبش زنان ضروری می‌نماید.

سه‌شنبه، بهمن ۳۰، ۱۳۸۶

مهرجویی قبلاً در "سنتوری" پاسخ آیت‌اله مکارم را داده است

سنتوری شاید یکی از تلخ‌ترین ساخته‌های داریوش مهرجویی محسوب شود. خشونت (کلامی و جسمی) در بخش بخش فیلم موج می‌زند و فضای فیلم را بسیار تیره و تار می‌کند. شوخی‌ها و خل‌بازی‌های علی و هانیه شاید برای لحظاتی خنده بر لبهای تماشاگر بیاورد، اما در مجموع نمی‌توانند فضای سیاه و خشونت‌بار فیلم را تعدیل کنند.
تصور می‌کنم این فیلم طبق استانداردهای سینمای آمریکا، به دلیل صحنه‌های آشکار مصرف مواد مخدر در رده PG-13 رده‌بندی می‌شود. من تا به حال در سینمای ایران (حداقل در سینمای بعد از انقلاب)، این چنین صریح و آشکار مصرف الکل و مواد مخدر را ندیده‌ام. علاوه بر این از دیدگاه خط قرمزهای جمهوری اسلامی می‌توان نمایش پارتی‌های مختلط، رقص و همچنین اشاره‌ی آشکار فیلم به ســـــــــــکــــــس (در صحنه‌ای که علی درخیال خود به هانیه می‌گوید: آیا همان کارهایی که با من می‌کردی با او می‌کنی؟ و تصویر، تخت خواب دو نفره و وان حمام را نشان می‌دهد) هم این فیلم را از دید مسئولین اصولگرا(=اقتدارگرا)ی وزارت ارشاد "مورددار" کرده است.
اما هیچ یک از مواردی که در بالا گفتم دلیل اصلی مخالفت ارشاد و مسئولین بالاتر (نظیر وزارت اطلاعات و ...) با پخش این فیلم نیست. دلایل اصلی ریشه‌ای‌تر است.
نخست. نتیجه‌گیری فیلم به نوعی با تفکر حاکم بر مسئولین جمهوری اسلامی در مورد موسیقی مغایرت دارد. سالها پیش یک روحانی وابسته به نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه پس از تعطیل کردن چندباره‌ی کنسرت گروه موسیقی ما در دانشگاه به صراحت به من گفت که سیاست نظام جمهوری اسلامی بر عدم ترویج موسیقی است. صد البته که وقتی آقای مهرجویی در فیلمش این گونه نتیجه‌گیری می‌کند که می‌توان با موسیقی به درمان اعتیاد پرداخت و یک زندگی را از نو شروع کرد و البته هیچ اشاره‌ای هم به ایمان و اعتقاد و دعا و تحول فکری قهرمان با رویکرد به خدا و ... نکند، معلوم است که آقایان عصبانی می‌شوند.
دوم. آیت‌اله‌آلعظمی مکارم شیرازی در پاسخ به علت حرمت موسیقی در اسلام گفته‌اند که موسیقی را باید در رده‌ی مواد مخدر شمرد. فیلم سنتوری را می‌توان پاسخ هوشمندانه‌ی داریوش مهرجویی به این تفکر فقه سنتی و امثال آقای مکارم دانست. فقهی که مواد مخدر را حرام نمی‌کند ولی موسیقی را که تأثیرات روان-درمانی آن سالهاست مورد اتفاق نظر محققین است و اثرات درمانی آن بر معتادان هم شناخته شده است، در رده‌ی محرمات می‌شمرد.* آنچه علی سنتوری را به اعتیاد می‌کشاند، نه موسیقی، که سیاست‌های فرهنگی-اجتماعی نظام بر پایه فقه آقای مکارم است. سالهاست حاکمان دستگاه فرهنگ با همین تفکر موسیقیدانان جوان و پراستعداد را در زیرزمین‌ها حبس می‌کنند و یا در بهترین حالت از مملکتشان به یک تبعید خودخواسته می‌فرستند. سالهاست که به نام دین با لگدمال کردن احساسات جوان‌ها با چکمه‌های خشونت و محدودیت و خفه کردن شور و انرژی آنها در قفس‌هایی از تیرگی و افسردگی و آه و ناله کار را بدانجا کشانده‌اند که امروز 6 میلیون نفر در سطح کشور به طور مستقیم با پدیده‌ی شوم اعتیاد دست و پنجه نرم می‌کنند. بله. وزارت ارشاد باید هم از هوشمندی مهرجویی در به تصویر کشیدن عریان این حقایق و بلایا عصبانی شود. تا بدانجا که با زمینه‌سازی عامدانه‌ی لو رفتن فیلم، کارگردان و تهیه‌کننده را به جایی برساند که از ساختن فیلم در این مملکت پشیمان شوند.
سوم. مهرجویی با تقابل موسیقی و اعتیاد نه تنها بر وجه زندگی‌بخش موسیقی تأکید می‌کند، بلکه به صراحت علت زوال ستاره‌ی فیلم را فضای بسته‌ی حاکم بر فعالیت‌های هنری، غرض‌ورزی مسئولین فرهنگی و تفکرات پوسیده‌ی جامعه‌ی سنتی نشان می‌دهد. برای مثال با بیان حقیقت پشت کردن خانواده پدری سنتی علی به او و محروم‌الارث کردنش به دلیل اشتغال او به موسیقی، و نیز شکستن ساز علی سنتوری در میان یک دعوای ناموسی در عروسی، در حقیقت بخشی از جامعه و تفکرات سنتی‌اش را نیز در قبال سقوط هنرمند مقصر می‌داند. تفکرات عقب‌مانده‌ی سنتی که شاید زمینه را برای اعمال سلیقه‌های مسئولین فراهم می‌کند و آنها را در اعمال قدرتشان استوار.
تصور می‌کنم هر کس دیگری اگر در جای مسئولین اصولگرای وزارت ارشاد جمهوری اسلامی می‌نشست، سنتوری را توقیف می‌کرد و در ادامه هم کار را با پخش مشکوک زیرزمینی فیلم برای کارگردان وتهیه‌کننده تمام می‌کرد. چرا که نمایش سنتوری برای آنها مثل این بود که خودشان سیخ داغ تریاک را در پهلوی سیاست‌های فرهنگی نظام فروکنند و هر آنچه (پوچ) ساخته‌اند و از آن دفاع می‌کنند را زیر سؤال ببرند.

*در خاصیت تخدیری موسیقی بحث بسیار است و شاید در وقتی دیگر بدان پرداختم. اما لازم می‌دانم این نکته را ذکر کنم که تخدیر و "حال" موسیقی را به هیچ روی نمی‌توان از جنس تخدیر حاصل از مواد مخدر محسوب کرد. چرا که نخست موسیقی زاده خلاقیت و نبوغ انسانی است،‌ و نه یک ماده شیمیایی خارجی. دوم این که "حال" موسیقی در لحظه است و علیرغم آثار روانی مثبت آشکار آن در پس از گوش کردن، بر خلاف مواد مخدر هیچ گاه موجب "نشئگی" و اثرات جانیی مشابه آن نمی‌شود. سوم این که اعتیاد به موسیقی نداریم یا اگر هم بر وجود آن اصرار داریم، در نقطه مقابل مواد مخدر هیچ گونه اثر روانی-اقتصادی-اجتماعی به دنبال ندارد، و برعکس اثرات مثبت آن روی فرد و جامعه مورد اتفاق نظر است.

پی‌نوشت: در صورت مشاهده‌ی نسخه‌ی غیر مجاز سنتوری فراموش نکنید که پول بلیت را به شماره حساب مشترك به نام «داريوش مهرجويي و فرامرز فرازمند» 0116407795 (بانك تجارت شعبه چهارراه پارك كد 032) واریز کنید.

دوشنبه، بهمن ۲۲، ۱۳۸۶

عمو زنجیرباف در میدان آزادی

رئیس جمهور: آیا به كسی اجازه سازش در حقوق خود را می‌دهید؟
مردم همیشه در صحنه: نـــــــــــــــــــــــــــــــــــه خیـــــــــــــــــــــــــــــــــر!!!!!

***

زنجیر منو بافتی؟
...

شنبه، بهمن ۱۳، ۱۳۸۶

سخنرانی بهشت زهرای امام در زمین جمهوری اسلامی



دیروز به مناسبت روز 12 بهمن صدا و سیما دست به اقدامی باورنکردنی زد و مراسم استقبال از امام خمینی در سال 57 و سخنرانی وی در بهشت زهرا را پس از 29 سال از چند شبکه‌ی مختلف و با جزئیات کامل اما با سانسور پخش کرد!
با جزئیات کامل از این جهت که از نیم ساعت قبل از رسیدن امام خمینی به بهشت زهرا، که در آن مطهری و صدوقی سعی می‌کردند مانع از ازدحام مردم شوند، تا مراسم قرآن‌خوانی، سرودخوانی و بیانیه‌ی یک پسر شهید، همه پخش شدند، اما باز هم از پخش بخش‌های حساسیت‌زای این سخنرانی خودداری شد.
بخش‌های حذف شده را می‌توانید در زیر بخوانید:

ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه بشد، زندگی معنوی شما را هم میخواهیم مرفه باشد. شما به معنویجات احتیاج دارید.معنویات ما را بردند اینها.دلخوش به این مقدار نباشید که فقط مسکن میسازیم، آب و برق را مجانی میکنیم، اتوبوس را مجانی میکنیم.دلخوش به این مقدار نباشید.معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدیم.شما را به مقام انسانیت میرسانیم.اینها شما را منحط کردند.اینقدر دنیا را پیش شما جلوه دادند که خیال کردید همه چیز این است.ما هم دنیا را می آباد میکنیم و هم آخرت را. یکی از اموری که باید بشد همین معناست که خواهد شد. این دارایی ها از غنائم ملت است و مال ملت است و مستضعفین.من امر کرده ام که به مستضعفین بدهند و خواهند داد. و پس از این هم تغییراتی دیگر در امور خواهد حاصل شد.لکن قدری باید تحمل کنید.به این حرفهای باطل گوش نکنید.اینها حرف میزنند.ما عمل میکنیم. اینها شما را میخواهند دلسرد کنند از اسلام. اسلام پشتیبان شماست.

ما پس از این راجع به بانکها هم طرحهایی داریم که از وضع رخوت بار برگردد.از این وضع استعماری برگردد.ما باید تمام این کاخهای وزارت خانه را،وزارت خانه ها را، که میلیونها ، میلیلردها مال ملت درش خرج شده است.اینها باید تبدیل بشد به یک چیز معتقد اسلامی،اینها فرم خارجی است،فرم اجنبی است.فرم طاغوت است.در دادگستری کاخ درست شده است.لکن دادگستری نیست.دادخواهی نیست.فقط کاخ است.بانکها به تدریج باید بشد و ربا به کلی قطع بشد.من باید به مصادر امور بگم که اخلال کنند.که اینقدر ضعف نفس به خرج ندید.دنبال این نباشید که فرم غربی پیدا کنید.بیچارگی ما این است که دنبال این هستیم که فرم غربی پیدا کنیم.دادگستری ما دادگستری غربی باشد.قوانین ما قوانین غربی باشد.اینقدر ضعیف النفس نباشید.اینهایی که فرم غربی را به فرم الهی ترجیخ میدهند.اینها از اسلام اطلاع ندارند.اونهایی که میگن نمیشد اسلام را در این زمان پیاده کرد، برای اینکه اسلام را نشناخته اند، نمیفهمند چی میگن. ما مبارزه با فساد را با دایره امربه معروف و نهی از منکر که یک وزارت خانه مستقل ، بدون پیوستگی به دولت .با یک همچنین وزارت خانه ای که تاسیس خواهدشد ان شاءالله، مبارزه با فساد میکنیم.فحشا را قطع میکنیم.مطبوعات را اصلاح میکنیم.رادیو را اصلاح میکنیم.تلویزیون را اصلاح میکنیم.سینماها را اصلاح میکنیم.تمام اینها به فرم اسلام باید باشد. تبلیغات ، تبلیغات اسلامی . وزارت خانه ها ، وزارت خانه های اسلامی. احکام ، احکام اسلام. حدود اسلام را جاری میکنیم.خوف از اینکه غرب نمیپسندد نمیکنیم.غرب ما را خوار کرد.غرب روحیات ما را از بین برد.ما را غرب زده کردند.ما غرب زدگی را می زداییم. تمام آثار غرب را،تمام آثار فاسده .تمام اخلاق فاسده غربی را، تمام نظرات باطله غربی را خواهیم زدایید. ما یک مملکت محمدی ایجاد میکنیم.

(صلوات بلند و قراء حضار)

در ایران نباید بیرق شاهنشاهی باشد.آرمهای ایران نباید آرمهای شاهنشاهی باشد.باید آرمهای اسلامی باشد.از همه وزارت خانه ها، از همه ادارات، باید این شیر خورشید منحوس قطع بشد. علم اسلام باید باشد.آثار طاغوت باید برد.اینها آثار طاغوت است.این تاج ، آثار طاغوت است.آثار اسلام باید باشد.نه آثاری که تمدن است.آقا بیدار باشید.ملت بیدار باش. ملت بیدار باش.آقا یدار باشید.کم کم شما را دوباره نکشانند آنجا.از الان، از الان باید این مسائل حل بشد.

حذف بخش مجانی کردن آب و برق و اتوبوس و زندگی تؤامان مادی و معنوی و بانکداری بدون ربا که کاملاً قابل پیش‌بینی بود. اما حذف بخش آرم شاهنشاهی و طاغوت اصلاً موضوعی نداشت. از طرف دیگر عدم حذف قسمتهای اقتصادی که می‌گوید:
... مملکت ما را از ناحیه اقتصاد خراب کرد. تمام اقتصاد ما الان خراب است و از هم ریخته است که اگر چنانچه بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم، سال های طولانی با همت همه مردم، نه یک دولت این کار را می تواند بکند و نه یک قشر از اقشار مردم این کار را می توانند بکنند، تا تمام مردم دست به دست هم ندهند نمی توانند این به هم ریختگی اقتصاد را از بین ببرند...
با توجه به وضعیت فعلی مملکت بیش از حد ساده‌انگارانه و خوش‌بینانه بوده است.
استراتژی مصادره به مطلوب صدا وسیما پیش از این با پخش سرودهایی نظیر یار دبستانی، سپیده، آهنگ‌های فرهاد، و نیز پخش تصاویر زنان بی‌حجاب در تظاهرات انقلاب از سالهای قبل شروع شده بود. در این استراتژی صدا و سیما هوشمندانه سعی می‌کند با پخش مکرر شعارها، سرودها و تصاویری که به نماد اپوزیسیون تبدیل شده است، اثربخشی آنها را از بین می‌برد. این بار سخنرانی که 29 سال به ابزار تبلیغاتی ضدانقلاب بدل شده بود، این بار هم از سوی صدا و سیمای ضرغامی تا حد زیادی، اثر خود را از دست داد و به زمین جمهوری اسلامی برگشت.

پی‌نوشت: خنده‌ام گرفت وقتی مطهری به مردم جوگرفته التماس می‌کرد: "حفظ سلامتی آیت‌الله خمینی از اوجب واجبات است!!"

لینک: متن کامل سخنرانی آیت الله خمینی در 12 بهمن 57