جمعه، شهریور ۰۱، ۱۳۸۷

کنسرتی برای اوستیا؛ با لهجه‌ی روسی

سایه‌ی جنگ بر اوستیای جنوبی گسترده شده است، روسیه و آمریکا مدام یکدیگر را متهم می‌کنند و شورای امنیت هنوز هم نتوانسته راه‌حلی برای این مناقشه پیدا کند. در تسخینوالی (Tskhinvali) مرکز اوستیای جنوبی، بسیاری از مردم خانواده‌هایشان را از دست داده‌اند و بسیاری دیگر هم بی‌خانمان شده‌اند و شب‌ها حکومت نظامی را تجربه می‌کند.

اجرای والری گرجی‌اف در اوستیای جنوبیاما دیشب (۲۱ آگوست ۲۰۰۸) همه‌ی مردم شهر سعی کردند بهترین لباس خود را بپوشند و به میدان اصلی شهر بروند تا شاهد اجرای کنسرتی پراحساس از سوی یکی از معروف‌ترین اوستیایی‌های دنیا باشند. والری گِرجی‌اِف رهبر ارکستر ۵۵ ساله روسی که خانواده‌اش اهل اوستیای شمالی (در روسیه) هستند، به تسخینوالی آمده تا کنسرتی اجرا کند برای مردم اوستیا، و البته در حمایت از سیاست روسیه!

یک یگان موتوری روسی، نوازندگان و سازهایشان را از همان تونلی که تانک‌های روسی خود را در روز اول درگیری‌ها به اوستیای جنوبی رسانده بودند، از اوستیای شمالی در روسیه به تسخینوالی آورده بود. در طول کنسرت ده‌ها سرباز روس پرچم‌های روسیه را در کنار چند پرچم اوستیا به اهتزاز درمی‌آوردند و کنسرت هم به صورت مستقیم از تلویزیون روسیه پخش شد.

اما گرجی‌اف رهبر ارکستر چه می‌گوید؟ او هفته‌ی گذشته در مصاحبه با روزنامه‌ی ایندیپندنت اظهار نظرهای صریحی کرد. او پوشش خبری رسانه‌های جهان را در مورد وقایع اوستیا یک‌جانبه دانست و گفت:

گرجی‌ها، اوستیایی‌ها را می‌کشتند. عملی وحشیانه و جنایتکارانه. قتل‌عامی به راه انداختند که در آن بیش از ۲۰،۰۰۰ اوستیایی کشته شدند. روستاهایی بودند که دیگر وجود خارجی ندارند.

او این بار در تسخینوالی رسماً اعلام کرد که این کنسرت را نه برای یادبود قربانیان اوستیایی و گرجی جنگ، که تلاشی در جهت بیان این حقیقت می‌داند که اشغال گرجستان توسط روسیه نه تنها جنایت نیست، که عملی شجاعانه و انسان‌دوستانه است:

مردم باهوش دنیا باید حقیقت را در مورد اتفاقاتی که اینجا افتاده بدانند؛ به خصوص آنچه در شب اول رخ داد.

والری گرجی‌اف، رهبر ارکستر معروف روسی، که مدیر هنری تئاتر مارینسکی، رهبر اصلی ارکستر سمفونیک لندن و رهبر مهمان اپرای متروپولیتن نیویورک هم هست، بسیار در بین مردم اوستیا محبوب است و همیشه به اصلیت اوستیایی خود افتخار کرده است. اما قطعاتی که او برای اجرای شب گذشته‌ی خود با ارکستر مارینسکی در تسخینوالی انتخاب کرده بود، مسلماً تصادفی نبوده‌اند. او با اجرای سمفونی حماسی لنینگراد اثر دیمتری شوستاکوویچ و سمفونی پاتتیک اثر پیتر چایکوفسکی موجی از احساسات را در میان مردم اوستیا برانگیخت که دیگر بعید به نظر می‌رسد این منطقه به گرجستان بازگردد.

ببینید، اجرای کامل کنسرت گرجی‌اف در تسخینوالی اوستیا:
قسمت اول
فسمت دوم

سمفونی لنینگراد؛ سمبل مقاومت روس‌ها

تصویر دیمتری شوستاکوویچ در لباس نظامی  بر روی جلد مجله تایمزمستان ۱۹۴۱. نیروهای آلمان نازی، شهر لنینگراد (سن‌پترزبورگ) را محاصره کرده بودند. غذا و سوخت جیره‌بندی شده بود. گرسنگی و سرمای استخوان‌سوز زمستانی بسیاری را به کام مرگ کشانده بود.

اما دیمتری شوستاکوویچ، آهنگساز معروف روسی، شهر را ترک نکرده بود. او باقیمانده‌ی اعضای ارکستر سمفونیک لنینگراد را جمع کرد. بسیاری از آنها مرده بودند. اکثر آنها به دلیل سوء تغذیه دچار ضعف مفرط بدنی بودند. اما با روحیه‌ای مثال‌زدنی به تمرین پرداختند تا سمفونی ۷ شوستاکویچ را برای مردم شهرشان بنوازند، تا روح مقاومت و امید را در شهر مرده دوباره تزریق کنند. قسمت اول این سمفونی یک تم واریاسیون حماسی است. موسیقی ساکنان لنینگراد که در نبردی قهرمانی شرکت کرده‌اند.

بخشی از این موسیقی حماسی را بشنوید.

دولت شوروی که برای تقویت روحیه‌ی مردم کشورش در جنگ از هیچ اقدامی فروگذار نمی‌کرد، و حتی از باز کردن کلیساها هم برخلاف ایدئولوژی مارکسیستی‌اش ابایی نداشت، بیشترین استفاده‌ی تبلیغاتی را از این ساخته‌ی شوستاکوویچ کرد. پس از مدتی سمفونی لنینگراد با اجرا در لندن و نیویورک در سراسر دنیا معروف شد و به نام بزرگ‌ترین آهنگ زمان جنگ شناخته شد و واقعاً هم تا پایان جنگ، هیچ آهنگی اهمیت و موفقیت سمفونی ۷ شوستاکوویچ را نیافت. شوستاکوویچ هم نشان استالین گرفت و تصویرش به عنوان چهره‌ای تأثیرگذار به روی جلد مجله تایم رفت.

ببینید مستند ۱۰ دقیقه‌ای بسیار جالبی را در مورد سمفونی لنینگراد:

منبع خبر : روزنامه ایندیپندنت

۱ نظر:

حامد گفت...

جلوه هایِ خوبی در نگاهتان دیدم. از خواندنِ شما شاد شدم.کتابِ بابکِ احمدی در باره یِ شوستاکوویچ را ببینید.با نامِ ترس و تنهایی.